یلدا آخرین شب آذر ماه (برج قوس) و طولانیترین شب سال است که به شب چله معروف است. یکی از بهترین آیینهایی که در این شب در بین همه اقوام ایرانی رواج دارد، جمع شدن در خانه بزرگان خانواده است. شب نشینی در خانه پدربزرگها به دلیل احترام خاص و حرمتی که ایرانیان برای والدین و بزرگان خانواده قائل هستند از دیرباز رواج داشته است. در این شب خانهها را نورانی میکنند و با خوردن میوههای دانهدار مثل انار و هندوانه خوشحالی و برکت را به زندگیشان میآورند. یلدا را با آجیل، شیرینی، کدو، لبو، خرما و گردو جشن میگیرند و با چند غزل از حافظ آینده را پیشگویی میکنند.
ایرانیان قدیم، شادی و نشاط را از موهبتهای خدایی و غم و اندوه و تیره دلی را از پدیدههای اهریمنی میپنداشتند. یلدا در ایران باستان نمادی از اهریمن بوده، اهریمن وجودی پلید و تاریک دارد که اندیشههای بد را رقم میزند. اهریمن بهدست اهورا که نماد پاکی و روشناییست از بین میرود.
گفته میشود اهریمن هیچگاه توان مقابله با اهورا را نداشته، اما پیوسته در تلاش بوده تا نیکی را در جهان از بین ببرد. در شب یلدا مردمان ایران زمین با لباسهای محلیِ خودشان برای بیرون کردن اهریمن جشن میگیرند و پایکوبی میکنند، سکوت را برهم میزنند و ذهنها را از اندیشههای بد خالی میکنند. خانهها را نورانی میکنند و خوشحالی و سر زندگی را آرزو می کنند. بعضی ها گاه تا سحر بیدار میمانند و برای پیروزی اهورا و رونمایی خورشید و برکت به زندگیشان دعا میکنند.
در دوران کهن، چون شب مظهر تاریکی و تباهی و ترس بوده، اغلب سعی میکردند شب هنگام با افروختن آتش و افزودن نور، خانه ها را روشن نگه دارند تا پلیدی و تباهی در آن راه نیابد. در این شب تاریک، خورشید زودتر از همیشه غروب می کند و رفته رفته گرمای خود را تسلیم سردی و تاریکی میکند و روز بعد طلوعی زیبا با تولد دوباره خورشید رقم می خورد. با شکوهترین آفتاب سال رونمایی میکند. زمین با طلوعی دیگر گرم میشود و همه موجودات برای یکبار دیگر شکرگذاری خداوند را میکنند. زمین و هر آنچه روی آن زندگی میکند خود را برای تغییرات جدید آماده میکنند.