دیپلماسی ایرانی: ایران از سال 1388 خواهان حضور جدی برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی بود. این اقدام در پی ارایه گزارش رژیم تجاری به این سازمان بود که به دنبال آن نیز 700 پرسش مطرح و ایران نیز به آنها پاسخ داد اما تا کنون جوابی دریافت نکرد. البته بخشی از آن به دلیل عدم تشکیل کارگروه الحاق در داخل بود. با این همه بحران های سیاست خارجی ایران و عدم رابطه با کشورهای اثرگذار و به دنبال آن تحریم های چندجانبه و سازمان ملل موجب عدم پیوستن ایران به این سازمان مهم اقتصادی جهانی شد. اما پس از امضای توافقنامه ژنو و تعلیق برخی از تحریم های اقتصادی این امیدواری به وجود آمد که ایران می تواند دوباره فرایند از سرگیری الحاق به این سازمان را دنبال کند. در این میان اظهاراتی مبنی بر تشکیل اتاق مشترک ایران و آمریکا در اتاق بازرگانی کشور مطرح شد. دلیلش هم جایگاه ویژه آمریکا در اقتصاد جهانی و اثرات روابط با آن برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی است. به اعتقاد کارشناسان بهبود روابط اقتصادی و در کل افزایش حجم روابط اقتصادی با کشورها به خصوص کشورهای اثرگذار مقدمه بهبود روابط سیاسی نیز خواهد بود. حال دور جدید مذاکرات کارشناسی برای رسیدن به زمان اجرای توافقنامه آغاز شده و امیدواری هایی نسبت به زمان و نوع اجرای آن بیان شده است. که اگر چنین شود چشم اندازی حتی کوچک را می توان برای اقتصاد ایران در حوزه های نفت و انرژی و همچنین پیوستن به نهادهای بین المللی متصور بود. در این رابطه با دکتر پدرام سلطانی نایب رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران به گفت وگو نشستیم:
خبری منتشر شد که اگر مقامات عالی موافق باشند، اتاق مشترک ایران و آمریکا تشکیل خواهد شد. تا چه حد چنین اتاقی حایز اهمیت خواهد بود و می تواند بر روند تجاری – اقتصادی ایران اثرگذار باشد؟
یکی از الزامات تشکیل اتاق هماهنگی با دولت و به نتیجه رسیدن مذاکرات در تلطیف روابط و مساعد شدن شرایط تشکیل آن است. البته این به تنهایی شرط کافی نیست اما لازم است. زمینه دیگری نیز نیاز است و آنکه طلیعه جدید در روابط تجاری میان ایران و آمریکا به وجود بیاید. یعنی با توجه به تحریم های گسترده، با عملیاتی شدن توافقنامه بخشی از تحریم ها معلق و منتفی شود و شرایط را برای طرفین برای فعالیت های تجاری فراهم کند. بر این اساس به طوری طبیعی نهادی که برای ساماندهی فعالیت های تجاری تشکیل خواهد شد این اتاق خواهد بود که مسایل و مشکلات در آن به بحث گذاشته و با سازماندهی و اعزام هیات ها، ارتباطات را به صورت نهادی برقرار کند. اگر این زمینه ها مهیا شود، اتاق مشترک می تواند مفید باشد و نقش آفرینی کند. به خصوص اینکه ارتباط تجاری ما برای یک دوره زمانی طولانی مدت با آمریکا یا قطع بوده یا در حداقل ممکن خودش بوده است و دو طرف برای اینکه جبران مافات کنند و به یک سطح مناسب و معتدلی از تجارت برسند، نیاز به ابزارها و نهادهای لازم دارند، که اتاق مشترک یکی از آنهاست.
در حال حاضر آمارهای غیر رسمی یا رسمی مبنی بر حجم تجارت ایران و آمریکا وجود دارد؟
آمار رسمی که وجود دارد. بر اساس آمار رسمی 8 ماهه امسال، حجم تجارت بیش از 100 میلیون دلار بوده است.
پس از تعلیق تحریم ها تجارت با اروپا حایز اهمیت خواهد بود یا آمریکا؟
در اقتصاد و تجارت جهانی ما " یا " نداریم. از حرف اضافه فصل استفاده نمی کنیم، بلکه از حرف اضافه ربط " و " استفاده می کنیم. هیچ کشوری،به خصوص کشورهای بزرگ و مهم را از حیث تولید ناخالص داخلی و تجارت جهانی، نباید استثنا کنیم. حتما مزیت هایی در تجارت با آمریکا و مزیت هایی در تجارت با اروپا وجود دارد. بعضی از این مزیت ها با هم در رقابت هستند و امکان دارد به تناسب شرایط از جمله قیمت، کیفیت شرایط فروش، وضعیت تولید در آن مقطع و عرضه و تقاضا، اولویت هایی را به تجارت یک کشور یا منطقه به منطقه دیگر بدهیم، اما این همیشه دائمی و قطعی نیست. آمریکا جزو کشورهایی است که مزیت های آشکاری دارد و طبیعتا اروپا در برخی از بخش ها خیلی جایگزین نیست.
از سوی دیگر شاهد به امضا رسیدن پیمان نامه تجاری میان 159 کشور عضو سازمان تجارت جهانی پس از 12 سال بودیم. دست یابی به چنین توافقی با توجه به تحولات اخیر در منطقه، حضور دوباره ایران در حوزه انرژی و تعلیق تحریم ها چه پیامدهایی را به همراه خواهد داشت؟
برای نخستین بار بعد از تاسیس سازمان جهانی تجارت کشورهای عضو این سازمان توانستند به یک توافق مشترک دست پیدا کنند. اما تا زمان اجرایی و محقق شدن آن هنوز فاصله است. اما خود این تصمیم، مهم بوده و نشان می دهد که با وجود منافع متضاد و اختلاف نظرهای فراوان، دنیا گزینه توافق را نسبت به پیروی و پر رنگ کردن اختلاف ها برتر دانسته است. آنکه کشورها بر سر میز سازمان جهانی تجارت، بر نقاط مشترک تاکید و مواضع خود را به گونه ای تنظیم کنند که مواضع منفرد خود را به نوعی تعدیل کنند تا همگرایی برای اقتصاد جهانی و به ویژه برای عموم این کشورها، در دراز مدت به وجود آید، برای کشور ما هم این پیام را دارد که سازمان تجارت جهانی در حرکت پویا و اجماع بوده و ضروری است که ما هم با جدیت، الحاق به این سازمان را دنبال کنیم. ورود به فاز جدید ارتباط با جامعه جهانی و کشورهای اثرگذار این نوید را برای کشور ما می تواند داشته باشد که سنگ اندازی در جهت شروع مذاکرات الحاق و در نهایت الحاق ایران به این سازمان هم متوقف شود و ما بتوانیم فرایند را مجددا از سر بگیریم.
در میان کشورهایی که هنوز عضو این سازمان نشده اند، ایران بزرگترین اقتصاد را دارد. اثرات دو جانبه عدم پیوستن عضوت ایران هم برای کشور وهم کشورهای عضو چه خواهد بود؟
ما از فرصت رشد و رونق اقتصاد کشور درحوزه هایی که مزیت رقابتی داریم به دلیل عدم الحاق بهره مند نمی شویم. چون کشورهای رقیب در سازمان جهانی تجارت با سطوح پایین تری از تعرفه، همان کالاها را صادر می کنند. البته بعضی عکس این را می گویند، اینکه ما در حوزه هایی که خیلی مزیت اقتصادی نداریم یا مزیت را تقویت نکرده ایم با دیوار تعرفه ای صنایع را حفظ می کنیم اما بعد از الحاق به این سازمان امکان آسیب وجود دارد. نکته قابل توجه این است که به هر حال این مسیر، مسیر اجتناب ناپذیری برای ما است. ما بزرگترین اقتصاد خارج از این سازمان هستیم. پس در این مسیر، باید استراتژی توسعه صنعتی را مبتنی بر استراتژی الحاق به سازمان تدوین کنیم. یعنی اگر کشور به قطعیت پیوستن به سازمان تجارت جهانی رسیده است، برخی از صنایع را که توان و قدرت رقابت ندارند را آماده کنیم. با این شیوه، سرمایه گذاری در کشور ما به ریل منطقی خودش بر می گردد. یعنی به جای اینکه صرفا به واسطه گرفتن یک موافقت اصولی، پروانه و جواز تاسیس کسی بخواهد سرمایه گذاری کند، بیشتر نگاهش به فرصت های بازار کشور، منطقه و جهان معطوف خواهد شد. کشورهای دیگر هم از الحاق ما به اندازه بزرگی اقتصاد ما بهره مند می شوند. البته در این مدت واقعا اگر ما بر اساس تعاریف و هدف گذاری هایی که در سند چشم انداز شده بتوانیم حرکت کنیم، جذابیت الحاق ما به سازمان جهانی تجارت برای جهان بیشتر خواهد بود. اما اگر با همین وضعیت افتان و خیزانی که دراین چند سال داشتیم بخواهیم ادامه دهیم یک اقتصاد کوچک تر از وضعیت فعلی در مقایسه با سایر اقتصادهای بزرگ دنیا خواهیم داشت .
شما گفتید که ایران تا کنون به 700 پرسش سازمان تجارت جهانی پاسخ داده است. این تعداد پرسش متاثر از اعمال تحریم ها بوده یا اینکه متاثر از سیاست های اقتصادی کشور؟
این پرسش ها، به پرسش هایی که اعضای سازمان بر روی رژیم تجاری ما داشتند، مربوط می شود. ما در 25 آبان سال 88 در ادامه فرایند الحاق، گزارش رژیم تجاری کشور را به سازمان ارایه دادیم. شیوه متداول الحاق این است که بعد از ارایه گزارش، کشورها مطالعه می کنند و جاهایی که فکر می کنند ابهام وجود دارد یا اطلاعات کافی نیست، پرسش طرح می کنند. این پرسش ها از طریق دبیرخانه سازمان تجارت به ما داده می شود تا در کشور سازمان های ذی ربط بررسی کرده و جواب را بدهند. این فرایند اتفاق افتاد و جواب ها داده شد. اما بعد از آن همه چیز متوقف شد، چون کارگروه الحاق ما شکل نگرفت. ما یک نمونه استثنایی در میان کشورهایی که فرایند الحاق به سازمان تجارت جهانی را طی کردند، هستیم. در عموم این کشورها در فاصله زمانی یک یا دو ماه بعد از ارایه گزارش رژیم تجاری، کارگروه الحاق تشکیل می شود، اما ایران بیش از 4 سال است که کارگروه الحاقش شکل نگرفته است. این هم به دلیل مسایل سیاسی است و ارتباط ما با دنیا که به مرور به تیرگی گرایید. اتفاقی که افتاده این است که در این چهار سال اینقدر متاسفانه در جریان سو مدیریت های دولت قبل سیاست های تجاری ما دستخوش تغییر شده که آن گزارش رژیم تجاری الان بی معناست و ما باید مجددا آن را به روز کنیم و تقدیم سازمان کنیم زیرا آن نمی تواند مبنای مذاکره و پرسش از جانب اعضای سازمان قرار گیرد.
آیا می توان تحریم را عاملی موثر در عدم پیوستن ایران به سازمان تجارت دانست؟
قطعا. یکی از توصیه های سازمان جهانی تجارت به کشورهایی که الحاق را در دستور کار دارند، این است که حمایت سیاسی کشورهای عضو و به خصوص کشورهای اثر گذار را برای خودشان به وجود بیاورید. جریان الحاق صرفا یک جریان اقتصادی محض نیست. بلکه نگاه کشورها در آنجا این است که در سر میز مذاکرات بتوانند کشور مقابل را تحت فشار قرار دهند که برای الحاق سایر رویکردهایی که کشورهای عضو دارند را مورد توجه قرار دهد. برای نمونه الحاق روسیه در سال گذشته بود که بحث گرجستان در مراحل آخر الحاقش یکی از موضوعات اساسی شده بود به این دلیل که گرجستان عضو سازمان تجارت جهانی بود و روسیه نبود و بعد از حمله ای که روسیه به یکی از بخش های گرجستان انجام داده بود، گرجستان با عضویت روسیه مخالفت کرد و خود این مانعی بر سر الحاق روسیه شد. می بینید که تک تک اعضا مواضع سیاسی شان می تواند تاثیر گذار باشد. این سازمان کارکردش اقتصادی است ولی رویکرد اعضا الزاما اقتصادی صرف نیست و جنبه های دیگر منافع کشورشان در این سازمان را نیز جست و جو می کنند.
شکل گیری روابط تجاری ایران و آمریکا در قالب اتاق مشترک چه تاثیری بر نقش ایران در سازمان تجارت جهانی خواهد داشت؟
اگر فرایندی که گفتم برای شکل گیری اتاق طی شود، به این معناست که روابطمان با آمریکا رو به بهبود گذاشته و این بهبود به نوعی حساسیت های سیاسی این کشور را نسبت به پیوستن ما به سازمان و مانع تراشی را بر سر الحاق کمتر می کند. تاسیس این اتاق ابتدا یک علامت است که این دو کشور اراده سیاسی جدی تری در تقویت روابط و پشت سر گذاشتن سوتفاهم ها داشتند و در درجه دوم هم اگر اتاق یک اتاق قوی باشد، می تواند نقش آفرینی کند و این فرصت را می یابد که با مقامات اقتصادی کشور آمریکا گفت و گو داشته باشد و از آن ها به عنوان بخش خصوصی کشور بخواهد که همراهی بیشتر در جریان مذاکرات با ایران داشته باشد.
اثر پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی در مناسبات اقتصادی کشورهای منطقه و جهان چه خواهد بود؟
هنگامی که تعرفه های گمرکی در ایران و در سایر کشورها بر اساس ورود ایران به ان سازمان کاهش پیدا کند، حجم تجارت به و از ایران افزایش پیدا می کند. هم ما می توانیم ارزان تر کالاهای خود را به کشورهای عضو برسانیم پس بنابراین استقبال بیشتری از کالای ایرانی می شود و هم آنها هم کالاهایشان را ارزانتر به کشور ما وارد کنند. که باعث رشد صادرات و واردات می شود. این رشد دو جانبه است. سطح تجارت ما با کشورهای عضو بالاتر می رود. طبیعی است که کشورهای منطقه به دلیل نزدیکی که با ما دارند و به دلیل کمتر بودن نسبی هزینه های حمل و نقل، هزینه های تجاری، تردد بیشتر تجار و وابستگی بیشتر اقتصادها به همدیگر در مقایسه با کشورهای دور دست بهره مندی بیشتری از الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی خواهند داشت. اصولا افزایش حجم تجارت به دنبال خودش انعطاف و رونق بیشتر روابط سیاسی و سایر روابط را خواهد داشت. تجارت اصولا پیشران تلطیف روابط در همه شئون است.
احتمالا پس از پیوستن ایران به سازمان شاهد تحرکاتی از سوی برخی کشورهای و دلخوری هایی باشیم که تاکنون از عدم پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی سود برده اند. راهکار پیشگیری از چنین تحرکاتی چه خواهد بود؟
من به این تعریف قائل نیستم؛ چون آن کشورهایی هم که در برخی از حوزه های اقتصادی یا احیانا سیاسی با ایران تضاد منافع داشته باشند، تضاد منافع را بر سر میز مذاکره حل می کنند. دیگر کسی دلخور از سر میز مذاکره بلند نمی شود. حتما بر اساس مناسباتی توافق ایجاد می شود. این روش پیوستن به سازمان تجارت جهانی است. البته امکان دارد اگر معدودی کشورها بخواهند حساسیت های بیشتر از حد متعارف نشان دهند، شبیه همان مثال گرجستان و روسیه، توسط سایر کشورهای اثرگذار در سازمان، توصیه به تعدیل مواضعان شوند و آنها هم تاحدی از سر تمکین و نه سر رضایت مواردی را بپذیرند. ولی در آن حدی نیست که فکر کنیم این کشورها از الحاق نارضایتی جدی خواهند داشت. نفس ماموریت این سازمان و نفس ارتباط کشورها در آن که توسعه تجارت جهانی است باعث می شود که سایر مسایل تحت شعاع این موضوع قرار بگیرد. گاهی مواردی به طور خاص مطرح می شود ولی معمولا ماندگاری ندارد و باز آن تفکر و اصول سازمان تجارت بر ارتباط بین کشورها خودش را حاکم می کند.
عمده مطالبات مطرح شده در توافقنامه ژنو مسایل اقتصادی است. تا چه حد وعده های بیان شده در این توافقنامه بر جذب سرمایه گذاری های خارجی و رونق اقتصادی اثرگذار خواهد بود؟
شاید اثر مستقیم اجرایی شدن توافقات کمتر از اثر غیرمستقیمش باشد. چون نفس توافقات رفع تحریم ها را در حوزه محدودی مطرح کرده است. اما عمل به این توافقات پیامی به دنیا می دهد، که دنیا با ایران در حال تعامل است و ایران نیز دارد با دنیا تعامل می کند. بنابراین ریسکی که قبلا در ایران برای سرمایه گذاری وجود داشت، کمتر و آن اراده ای که احساس می کنیم برای ایجاد ثبات در روابط وجود دارد، بیشتر شده است. بدبینی ها رقیق و تبدیل به خوشبینی می شود. این کمک به سرمایه گذاری خارجی می کند. به شرط اینکه همین روند را در مراحل بعد هم ادامه بدهیم.
نقش اتاق و اقداماتی که می تواند برای کاهش تحریم ها انجام دهد چیست؟
اتاق از طریق ارتباط گیری مستمر با بخش خصوصی کشورهای اثرگذار، این مطالبه را به آنها یادآوری کند و از آنها توقع دارد، که به دولتهایشان منعکس کنند. اتاق باید رفت و آمد خودش را با این کشورها، با آوردن و بردن هیات ها افزایش دهد. باید ارتباط خودش را با اتاق های این کشورها و تشکل های سطح ملی این کشورها افزایش دهد و از این طریق آنها را تشویق به جدی تر کردن رویکردشان به ایران کند و آنها هم به همین واسطه برای فراهم کردن زمینه افزایش فعالیت ها، دولت های خودشان را تحت فشار قرار دهند.
بخشی از این تحریم های اعمال شده بر حوزه نفت و پتروشیمی است. تعلیق این تحریم ها چه میزان بر اقتصاد ایران اثرگذار خواهد بود و آیا می تواند جبران کننده چالش های اقتصادی باشد؟
همه تحریم ها در حوزه خودش محدودیت هایی را به وجود آورده است. پس بنابراین کاهش تحریم ها یا رفع آنها در این دو حوزه حتما اثرات منفی که به جا گذشته را تا حدی بر طرف می کند. این یک نتیجه بدیهی از موضوع است. چالش های اقتصادی ما شئونات مختلفی دارد. بخشی از آن به دلیل سومدیریت ها بوده که با حسن تدبیر قابل اصلاح است. بخشی هم به دلیل کمبود منابع بوده که رفع تحریم در این بخش می تواند کمک کننده باشد. اما فراموش نکنیم که انتظار عقلا و اندیشمندان و صاحبنظران اقتصادی این نیست که مجددا با فراهم شدن مجال استفاده از عرضه نفت و فروش بیشتر نفت همه درآمدها به اقتصاد کشور ما تزریق و آن بلایی را که موسوم به بیماری هلندی هست مجددا به اقتصاد کشورمان تحمیل کند.
تحریم های اعمال شده علیه صعنت نفت به دو بخش تولید و فروش که بخش فروش نیز به عرضه نفت، حمل و نقل و دریافت پول تقسیم بندی می شود که بخش فروش نفت با وجود تعلیق تحریم ها همچنان با سقف فروش رو به رو است. با این وجود تعلیق چه اثری بر جذب سرمایه گذاری و قیمت جهانی خواهد داشت؟
کشورها به واسطه تحریم های یک جانبه آمریکا و اروپا از ورود به بازار سرمایه گذاری در ایران منع شدند، اما به محض اینکه تحریم ها کمرنگ تر شود، استقبال از سرمایه گذاری بیشتر می شود کمااینکه احساس می شود که شرکت های بزرگ مذاکراتی را تمایل دارند انجام دهند. اثرات قیمتی نیز با ورود مجدد نفت ایران به بازار جهانی و چشم اندازی که رشد اقتصاد جهانی دارد و بر اساس پیش بینی ها خواهد بود. معتقدم که خروج بخش عمده ای از نفت ما از بازارهای جهانی موجب افزایش قیمت حداقل 10 دلاری در قیمت نفت شده که با ورود کامل ایران به بازار آن اثر را می توانیم بر قیمت ها شاهد باشیم. البته مشروط بر آنکه سایر مؤلفه های بازار ثابت باشد یعنی در جای دیگری چالشی به وجود نیاید.
گفته شده ایران برای افزایش تولیدات پتروشیمی و نفت نیازمند سرمایه گذاری است، با توجه به محدودیت های سقف فروش در توافقنامه و حضور رقبای جدید یعنی عراق و آمریکا تا چه اندازه می توان نسبت به سرمایه گذاری بر این حوزه امیدوار بود؟
آمریکا فرصت جدیدی به واسطه فناوری های جدید استخراج از شن های نفتی و شیل های نفتی به وجود آورده که این در قیمت های به نسبت بالا، اقتصادی است. بنابراین با ورود دوباره ایران به بازار شاید ادامه استخراج در این شرایط برای آمریکا مقرون به صرفه نباشد. البته با بالا رفتن قیمت فرصت خوبی برای آمریکا به وجود آمده که در دهه های آینده می تواند آن را خرج کند. اما عراق رقیب جدی برای همه کشورهای تولید کننده و صادرکننده نفت است. این هم به دلیل حجم بالای ذخایر، مرغوبیت نفت، سرمایه گذاری های صورت گرفته و توانایی افزایش تولید است که دارد. همچنین مصرف به نسبت کمتری که بازار محلی خودش دارد. حضور همزمان نفت عراق به این میزان و میزانی که در سال های آینده وارد می شود و ورود مجدد ایران هر دو عامل کاهش قیمت هستند. اما در حوزه پتروشیمی هنوز کارهای اساسی در آنجا انجام نشده است. زیرا پتروشیمی بیشتر به گاز نیازمند است و ما فرصت های خوبی داریم و موقعیتمان هم در منطقه این فرصت را جذاب تر می کند. امیدوارم با تعیین نرخ مناسب خوراک که الان در مجلس مطرح است این فرصت در این بخش فراهم گردد تا این صنعت رونق دوباره پیدا کند.
نکته قابل توجه این است که در آمدهای نفتی ایران در کشور واردکننده نفت بلوکه می شود و ایران نمی تواند آن را به کشور ثالثی انتقال دهد یا کالایی غیر از محصول انسان دوستانه خریداری کند. در نتیجه پولی برای خرید طلا وجود نخواهد داشت. در واقع تا زمانی که پول های حاصل از فروش نفت بلوکه باشد، رفع تحریم طلا ارزشی نخواهد داشت. حال اگر تحریم های نفتی به طور کامل برداشته نشود راهکار برای انتقال طلا به داخل چه خواهد بود؟
این به امکان و توان چانه زنی ما با کشورهایی که به آنها نفت می فروشیم، بر می گردد. اگر تحریم طلا برداشته شود و ما با کشورها در این رابطه به توافق برسیم، آنها بخشی از فروش نفت را در صورت تقاضای ایران می توانند به طلا پرداخت کنند و می توانیم در جاهای دیگری به مصارف ارزی خودمان برسانیم. این شدنی است کمااینکه در ترکیه در دو سال گذشته این روش را دنبال کردیم. به هر حال این روش گشایش هایی را به وجود می آورد. اما راه کار اساسی و اصلی دسترسی به خود ارز حاصل از فروش نفت است که امیدوارم در فاز دوم توافقات این قسمت هم محقق شود.
انتشار اولیه: یکشنبه 22 دی 1392 / باز انتشار: پنجشنبه 26 دی